واژه‌ی ایده و ایده پردازی از جمله واژه‌های کلیدی در بحث کارآفرینی و ایجاد کسب و کار جدید است. جالب اینجاست که افرادی که نقش‌های متفاوتی در فعالیت‌های کارآفرینانه دارند، عموماً نگاه کاملاً متفاوتی هم به مفهوم ایده دارند.

بهترین جایی که می‌توانید این اختلاف نظر را ببینید، مذاکره‌ی میان صاحبان ایده و سرمایه گذاران است.

صاحبان ایده، گاهی حتی جرأت نمی‌کنند که جزئیات ایده‌ی خود را بگویند و معتقدند که ایده، تمام داشته‌ی آنهاست .از سوی دیگر، سرمایه گذاران در جلسات رسمی یا در جمع‌های خصوصی‌ خود آنها را مسخره می‌کنند یا لااقل جدی نمی‌گیرند‌ و می‌گویند که ایده روی زمین هم ریخته است و هنر اجرای ایده است و پیاده سازی یک ایده و تجاری سازی یک ایده، جز با پشتوانه‌ی پول و سرمایه حاصل نمی‌شود .

کسانی که خود را صاحب یک ایده می‌دانند، عموما معتقدند که بخش عمده‌ی ملزومات کارآفرینی را دارند، و تنها جزء کوچکی باقی مانده و آن سرمایه است. اگر هم سرمایه گذار قانع نمی‌شود، احتمالا به خاطر درک ضعیفش از دنیای کسب و کار است.

بخشی از سرمایه گذاران هم، تاکید دارند که ایده پردازان، بیش از هر چیز خیال‌پرداز و حرّاف هستند و می‌خواهند این حرف‌ها را به قیمت بالا بفروشند.

به نظر می‌آید که بخشی از مشکل، در اینجاست که ایده پرداز و کارآفرین، تعریف‌های متفاوتی از ایده در ذهن خود دارند و این باعث می‌شود که با وجود تشابه کلمات، درباره‌ی دو مفهوم کاملاً متفاوت صحبت کنند.

حتی اگر قصد دارید سرمایه‌ی پیاده‌سازی ایده‌تان را از دارایی‌ها و درآمدهای خودتان تامین کنید، همچنان بهتر است که دو نقش ایده‌پرداز و سرمایه‌گذار را به صورت مستقل در ذهن خود شبیه سازی کنید.

اینکه ایده‌پرداز برای پیاده کردن ایده‌اش پول هم دارد، الزما یک نعمت و حتی یک فرصت نیست. بلکه صرفا ممکن است باعث شود شما نواقص خود را در هریک از دو نقش ایده‌پرداز و سرمایه‌گذار نبینید.

ایده پردازی
شاید از علاقمندان و فعالان سینما، اصطلاح ایده‌ی یک خطی یا فیلم‌نامه یک خطی را شنیده باشید.

ایده‌ی یک خطی در هنر، می‌تواند بسیار ارزشمند باشد. بعد از تولد این ایده، هنرمند نقاش یا فیلم‌ساز یا شاعر یا هر هنرمند دیگر وقت و توان و انرژی و احساس خود را صرف توسعه‌ی آن ایده و تبدیل آن به یک اثر هنری می‌کند. ممکن است در هنر، ایده‌ی اولیه، بخشی از مسیر باشد. اما در کسب و کار، ایده‌ی اولیه، حتی آغاز مسیر هم محسوب نمی‌شود.

به عبارتی، اگر ایده‌ای دارید که می‌توانید در چند جمله یا چند سطر یا چند دقیقه آن را بیان کنید و فعلاً این تنها چیزی است که در ذهن دارید بهتر است از عنوان ایده برای آن استفاده نکنید. اصطلاح نطفه یا هسته یا Seed یا جرقه یا Spark برای چنین چیزی منطقی‌تر است.

وقتی یک ایده پخته می‌شود و جنبه‌های مختلف آن سنجیده می‌شود و اطمینان حاصل می‌شود که این ایده اجرایی و ارزش آفرین است و مطمئن می‌شویم که آنقدر زیر و بم آن را سنجیده‌ایم که می‌توانیم یک سرمایه‌گذار را که دل در گرو ایده‌ی ما و صنعت ما ندارد و فقط با معیارهای خشک مالی و اقتصادی، به یک انتخاب معقول از ترکیب سود و ریسک می‌اندیشد، قانع کنیم، می‌توانیم بگوییم که یک ایده داریم.

حالا فرض کنید کسی ایده‌ی یک کسب و کار آنلاین دارد و در زیر آن ایده، ده‌ها نکته و توضیح و ایده‌های خرد‌تر دارد که یکی از آنها هم این است: به کاربران بر اساس سلیقه‌شان، پیشنهادهای دیگری هم خواهیم داد.

ممکن است در اینجا، این بحث مطرح شود که: اگر که ایده پردازی تا این حد عمیق و جدی باشد که کسب و کار، تا پایان عمر ما در مرحله‌ی ایده پردازی باقی خواهد ماند.

در پاسخ باید گفت:

این یک واقعیت است که ایده‌ها هم‌زمان با اجرا پخته می‌شوند و توسعه می‌یابند. بخش‌های جدیدی به آنها اضافه می‌شود. بخش‌هایی از آنها حذف می‌شود و هر روز کامل‌تر و قوی‌تر از روز قبل می‌شوند.

اما این نکته را فراموش نکنیم که بسیاری از نکات و جزئیات مربوط به ایده‌ها را می‌توان قبل از عملی کردن آنها مورد بررسی قرار داد.

می‌توان دام‌ها و خطرات احتمالی آنها را برآورد کرد. می‌توان برای ضعف‌های احتمالی در پیاده سازی آنها چاره اندیشید. می‌توان آن‌ها را حذف کرد و ایده‌های دیگری را به عنوان جایگزین آنها مورد استفاده قرار داد.

زمانی می‌توانیم بگوییم یک ایده دارم که همه‌ی پیش اندیشی‌های آن را تا مرحله‌ی قبل از سرمایه گذاری و آغاز تجاری سازی انجام داده باشیم.

سرمایه گذار حق دارد هر سوالی که می‌خواهد از ما بپرسد و ما موظف هستیم که برای آنها پاسخ معقول و منطقی و قابل دفاع ارائه کنیم.

البته همیشه بخشی از سوالات هستند که پاسخ آنها چنین است: تا واقعاً اجرا نشود، هیچ برآورد مستدل و منطقی از پاسخ این سوال ندارم.

حالا این سرمایه گذار است که با توجه به تعداد سوال‌هایی که شما پاسخ می‌دهید و تعداد سوالاتی که می‌گویید برایش پاسخی ندارید، تصمیم بگیرد که این ایده می‌تواند سودآور باشد یا خیر.

ایده
اگر هنوز به این مرحله نرسیده‌اید، بهتر است به جای گفتن اینکه یک ایده دارم بگویید نکته‌ای در ذهنم جرقه زده که اگر وقت بگذارم و فکر کنم ممکن است بتواند به یک ایده‌ی قابل دفاع تبدیل شود.

در صورتیکه می خواهید درک درستی از مفهوم محتوای این مطلب بدست آورید بهتر است در کسب و کارهایی که می‌شناسید یا در کسب و کار شخصی‌تان، یک ایده را مطرح کنید که در نگاه اول، به نظر می‌رسد کاملاً ارزشمند، زیبا، جذاب و اجرایی است.

سپس به ریزه‌کاری‌هایی فکر کنید که عموم مردم به آن توجه نمی‌کنند یا اکثر کسب و کارها در پیاده سازی آن دچار مشکل می‌شوند. ریزه کاری‌هایی که گاه عملاً به موانع درشت و جدی برای عملی شدن و اجرای اقتصادی یک ایده تبدیل می‌شوند. خوشحال می شویم نتیجه این بررسی ها را هم با ما به اشتراک بگذارید.

turned_inدسته بندی : مدیریت کسب و کار
moreبرچسب : ، ، ، ، ،

مطالب مرتبط

6 مدل رایج از انواع کارآفرینی
فرایند چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست