شرکتها و سازمانهایی که به دنبال جذب و استخدام مدیر بازاریابی هستند، علاقه دارند وظایف مدیر بازاریابی خود را تا حد امکان به صورت شفاف تعریف کنند که من در این مطلب به 18 وظیفه اصلی مدیر بازاریابی می پردازم و آنها را با شما به اشتراک میگذارم
تعیین وظایف مدیر بازاریابی برای تدوین شرح شغل و تعیین شرایط احراز شغل لازم است و هم در ادامهٔ مسیر همکاری، چارچوبی را تعیین میکند تا بتوان به مدیر مارکتینگ گفت در مقایسه با انتظاراتی که از او وجود داشته، چقدر قوی یا ضعیف عمل کرده است.
از طرفی کسانی که به عنوان مدیر بازاریابی فعالیت میکنند، می توانند با مرور این فهرستها ببینند که گستردگی حوزهٔ بالقوهٔ فعالیتشان چقدر است. شاید با الهام از این نوع فهرستها بتوانند پیشنهادهایی را برای گسترش دایرهٔ مسئولیتشان ارائه دهند و حتی اگر در شغل فعلیشان چنین فضایی وجود ندارد، بر اساس این شرح وظایف برای یادگیری و توسعهٔ فردی خود تلاش کنند تا در آینده بتوانند موقعیتهای بهتری را در سازمانها و کسب و کارهای دیگر به دست بیاورند.
وظایف مدیر بازاریابی ؟
لازم است بر این نکته تأکید کنم که هیچ فهرستی از شرح وظایف مدیر بازاریابی وجود ندارد که همه روی آن متفقالقول باشند و بگویند این فهرست، جامع است.
برخی سازمانها و کسب و کارها بازاریابی را بسیار محدود و در حد برندسازی، تبلیغات، تحقیقات بازار و توسعه محصول جدید میبینند و فعالیتهایی مثل روابط عمومی، استخدام اعضا و حتی دیجیتال مارکتینگ را به واحدهایی بیرون از دپارتمان بازاریابی میسپارند.
در مقابل، کسب و کارهایی هم هستند که حتی فروش را هم زیرمجموعهٔ بازاریابی در نظر میگیرند و مدیر بازاریابی عملاً نقش مدیر بازاریابی و فروش را بر عهده دارد.
در ادامه به 18 وظیفه مدیر بازاریابی می پردازیم و آنها را با هم بررسی می کنیم:
1. شناختن و تشخیص ویژگیهای بازار
شناخت و تشخیص ویژگیهای بازار از جمله وظایفی است که بدون آن مدیریت بازاریابی بیمعنا است و فعالیتهای بازاریابی اثربخش نخواهند بود. اجازه بدهید برخی از مهمترین ویژگیهایی که یک مدیر بازاریابی باید به دنبالشان باشد را با هم مرور کنیم:
- مشتریان ما و به طور کلی مشتریان صنعت ما از نظر دموگرافیک چه ویژگیهایی دارند؟
- این بازار تا چه حد متمرکز یا خُردشده است و البته سه یا پنج برند اصلی چند درصد کل بازار را در اختیار دارند و انحصار تا چه حد در این بازار معنا پیدا میکند؟
- روندهای اصلی حاکم بر بازار چیست و چه پیشبینیهایی در مورد آیندهٔ بازار وجود دارد؟
- رقیبان اصلی ما در بازار چه کسانی هستند و چند گروه استراتژیک اصلی در این صنعت وجود دارد؟
- رقبای ما چه مسیرهایی را برای توسعهٔ آتی خود برگزیدهاند؟
- هزینهٔ تولید کالا یا عرضهٔ سرویس در این بازار چگونه است و چه سهمی از کل قیمت را به خود اختصاص میدهد؟
2. تدوین استراتژی بازاریابی
بسته به اینکه یک سازمان و کسب و کار چه مقیاسی داشته باشد و مدیران آن چگونه فکر کنند، رابطهٔ میان مدیر بازاریابی و استراتژی بازاریابی فرق خواهد کرد.
گاهی اوقات مولفههای اصلی استراتژی بازاریابی به مدیر بازاریابی دیکته میشود. یعنی عملاً کسانی مانند مدیرعامل، اعضای هیئتمدیره و یا مدیر تولید مشخص میکنند که استراتژی چیست و صرفاً اجرای استراتژی و یا شاید برخی تصمیمهای خُرد را بر عهدهٔ مدیر بازاریابی قرار میدهند.
مجموعههای دیگری هستند که کاملاً برعکس عمل میکنند. یعنی دست مدیر بازاریابی را باز میگذارند تا استراتژی بازاریابی را تعریف و تدوین کند و سپس بخشهای دیگر سازمان خود را با این استراتژی تطبیق میدهند.
همانطور که میتوانید حدس بزنید، گزینهٔ سومی هم وجود دارد و آن این است که استراتژی بازاریابی در تعامل با سایر بخشهای سازمان شکل بگیرد. یعنی طی گفتگوهای متعدد و جلسات ساختاریافته، استراتژی بازاریابی به شکل رفت و برگشتی تدوین شود. در این حالت، علاوه بر مدیران ارشد، احتمالاً مدیران همرده در دپارتمانهای دیگر هم نظرات خود را اعلام میکنند و قاعدتاً برای کمک به اجرای استراتژی بازاریابی هم آمادگی بیشتری خواهند داشت.
به هر حال، وقتی از استراتژی بازاریابی حرف میزنیم، باید موارد زیر را مد نظر قرار دهیم:
- مولفههای کلی استراتژی بازاریابی باید پیشنهاد شده و تصویب شود
- جزئیات استراتژی بازاریابی باید تدوین شود
- پیادهسازی استراتژی بازاریابی قطعاً بر عهدهٔ مدیر بازاریابی است
- ارزیابی موفقیت در پیادهسازی کنترل استراتژیک هم بر عهدهٔ مدیر بازاریابی است
مواردی مثل ترجمهٔ ارزشهای سازمان به ارزشهای متناظر آنها در واحد بازاریابی، تحلیل SWOT برای محصولهای مختلف، تصمیمگیری در مورد درونسپاری یا برونسپاری هر یک از فعالیتهای واحد بازاریابی و ترسیم تصویر دقیق مشتریان یا همان پرسونا نیز از جمله کارهایی هستند که باید در قالب برنامهریزی استراتژیک بازاریابی انجام شوند.
3. تدوین خطمشیهای بازاریابی
یکی از وظایف بسیار مهم مدیر بازاریابی این است که با توجه به استراتژیهای کلان سازمان و همینطور استراتژی بازاریابی، خطمشیهای فعالیتهای بازاریابی را تعیین کرده و آنها را به شکل شفاف در قالب یک سند تدوین کند که البته بهروزرسانی این سند هم جزو وظایف مدیر بازاریابی است.
مثلاً باید مشخص شود که:
• شرکت در برنامههای پروموشن خود چه بایدها و نبایدهایی را رعایت میکند؟
• شرکت برای حضور در رسانههای عمومی، تخصصی، محیطی و اجتماعی چه بایدها و نبایدهایی دارد؟
• واحد بازاریابی باید چه چارچوبهایی را در تولید محتوا رعایت کند؟
4. مدیریت فعالیتهای بازاریابی
طبیعتاً مدیر بازاریابی هم مانند هر مدیر دیگر، مدیریت فعالیتهای روزمرهٔ بازاریابی را بر عهده دارد. مدیریت هر یک از فعالیتهای روزمره شامل سه کار اصلی است:
تعیین فعالیت
آیا فعالیت ها در قلمرو واحد بازاریابی است؟ اگر هست، تعریف آن چیست؟ دقیقاً چه خردهفعالیتهایی را شامل میشود؟ مسئولش کیست؟ به چه کسی باید گزارش دهد؟ که این کارها را مجموعاً «استانداردسازی فعالیتها» نیز مینامند.
هدایت فعالیت
باید مراقب باشد که فرد مسئول آن فعالیت، آن کار را به درستی انجام دهد.
هماهنگی فعالیت
اگر این فعالیت با همکاری چند نفر یا چند دپارتمان انجام میشود، مطمئن شود که هماهنگیهای لازم انجام شده و بستر و فرایندهای مورد نیاز برای این هماهنگیها وجود دارد.
گاهی اوقات، مدیران ارشد شرکتها فهرست فعالیتها را استخراج کرده و هنگام استخدام مدیر بازاریابی آن وظایف را به مدیر بازاریابی ابلاغ میکنند که معمولاً در شرکتهای بزرگ چنین روندی وجود دارد.
گاهی هم از مدیر بازاریابی خواسته میشود در هفتههای نخست فعالیت خود، فهرست فعالیتها را تنظیم و تدوین کرده و به مدیران شرکت ارائه دهد. این فهرست پس از کسب تأیید مدیران، چارچوب فعالیتهای روزمرهٔ مدیر بازاریابی را مشخص خواهد کرد.
5. جستجوی فرصتها
مدیر بازاریابی باید مشخص بکند که چه فرصتهایی در بازار وجود دارد و یا چه فرصتهایی در حال به وجود آمدن است که شرکت هنوز آنها را ندیده و جدی نگرفته است.
این فرصتها میتوانند در قالب بازارهای تازه، محصولات تازه و یا تغییراتی در محصولات فعلی نمود پیدا کنند. مشتریان یتیم شده هم مصداق دیگری از فرصت هستند. مشتریانی که شرکت تأمینکنندهٔ قبلی آنها دیگر در بازار حضور ندارد یا اینکه عرضهٔ آن محصول و پشتیبانی از آن را متوقف کرده است.
6. تحقیقات بازاریابی
واحد بازاریابی برای آشنایی بیشتر با نیازها و خواستههای مشتریان و نظر آنها دربارهٔ شرکت و فعالیتها و محصولات فعلی آن به سراغ مطالعهٔ هدفمند و روشمند برود.
7. دیجیتال مارکتینگ
بازاریابی دیجیتال از جمله فعالیتهایی است که معمولاً زیرمجموعهٔ دپارتمان مارکتینگ قرار میگیرد. البته برخی مدیران ارشد که شناخت کمتری از دیجیتال مارکتینگ دارند، ممکن است دیجیتال مارکتینگ از زیر پوشش واحد بازاریابی خارج کرده و به واحدی مستقل تبدیل کنند.
حتی بعید نیست نظارت بر فعالیتهای دیجیتال را به شکل مستقیم انجام دهند و دربارهٔ بیلبورد و تیزر تلویزیونی نظر ندهند، اما پستهای اینستاگرامی را یک به یک بررسی میکنند و خودشان پای پستها و کامنتها مینشینند و بلند نمیشوند.
8. توسعه محصولات جدید
اگر معیار را کتابهای بازاریابی قرار دهید، توسعهٔ محصول جدید زیرمجموعهٔ فعالیت بازاریابی است. یعنی این مدیر بازاریابی است که با توجه به شناختی که از بازار و نیازهای مشتریان دارد، مسئولیت توسعهٔ محصولات جدید برای کسب و کار را بر عهده دارد.
اما امروزه شرکتهای بسیاری را میبینم که واحد توسعه محصول را جداگانه و با یک مدیر مستقل اداره میکنند. گاهی هم توسعه محصول زیرمجموعهٔ واحد تحقیق و توسعه میشود و باز هم بیرون از قلمرو مارکتینگ قرار میگیرد.
به هر حال، واحد بازاریابی همیشه نقش مهمی در توسعه محصولات جدید دارد. اگر توسعهٔ محصول زیرمجموعهٔ واحد بازاریابی باشد، یکی از وظایف روزمرهٔ مدیر بازاریابی هم پیگیری این فعالیت است. اما اگر هم چنین نباشد، مدیر بازاریابی موظف است ارتباط تنگاتنگ خود را با واحدی که مسئول توسعهٔ محصول است حفظ کند. انجام تحقیقات بازار و جمعبندی نظرات مشتریان و نیز همکاری در تعیین مشخصات فنی و قیمتگذاری، از جمله کارهایی هستند که به همکاری واحد مارکتینگ نیاز دارند.
9. تهیه و تنظیم محتوای محصولات
یکی از کارهای مهم واحد بازاریابی این است که «محتوای معرفی محصولات» را تهیه و تنظیم کند. معرفی محصول به شکلهای بسیار متنوعی انجام میشود و بسیار مهم است که مدیر مارکتینگ بتواند فضاهای مختلف معرفی محصول را بشناسد و تیم خود را برای تنظیم بهترین محتواهای معرفی محصول هدایت کند. به این چند مثال زیر توجه کنید:
- متنی که برای معرفی هر محصول روی سایت قرار میگیرد چه باشد؟
- از چه عکسهایی باید برای معرفی محصول استفاده شود؟
- کاتالوگ هر محصول را چگونه طراحی و تولید کنیم؟
- برای کدام محصولات باید کلیپ ویدئویی بسازیم؟ محتوای آن کلیپ چه باشد؟
- آیا لازم است دفترچهٔ راهنمای استفاده از محصول تولید کنیم؟ آیا نسخهٔ دیجیتال دقیقاً مانند نسخهٔ فیزیکی باشد؟
- چگونه یک جدول مقایسهای درست کنیم تا مشتری بتواند از میان محصولات مشابه ما آن را که به نیاز خودش نزدیکتر است انتخاب کند؟
10. پشتیبانی از فروش
یکی دیگر از وظایف مدیر بازاریابی، پشتیبانی از فروش است. او هم باید خود از واحد فروش پشتیبانی کند و هم فضایی بسازد و بستری فراهم کند که تیم بازاریابی هم حامی بخش فروش باشند.
پشتیبانی از فروش به شکلهای مختلفی اتفاق میافتد که یکی از آنها تهیه و تنظیم کاتالوگها و بروشورهاست. از جمله کارهای دیگری که بخش بازاریابی میتواند در حمایت از فروش انجام دهد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- آموزش فروشندگان جدید و بهروزرسانی دانش فروشندگان فعلی
- گفتگو با کارشناسان فروش و مستندسازی اطلاعات و تجربیات آنها در فروش
- استفاده از دادهها و آمارهای بخش فروش به منظور تدوین برنامههای واقعبینانهتر برای بازاریابی
11. قیمتگذاری
یکی از وظایف مهم واحد بازاریابی، قیمتگذاری محصول است. قیمتگذاری در مقاطع زمانی مختلف با هدفهای متنوع و به شکلهای متفاوتی انجام میشود.
بطور مثال می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- تعیین قیمت برای محصول جدیدی که قبلاً آن را عرضه نکردهایم
- تغییر و تعدیل قیمت به علت تورم و افزایش هزینههای تولید
- کاهش قیمت به خاطر فشارهای رقابتی یا افزایش مقیاس تولید و کاهش بهای تمام شده
- تغییر قیمت در مقاطع خاص به عنوان پروموشن با هدف افزایش فروش، حضور فعالتر در یک نمایشگاه، افزایش آگاهی از برند و …
با توجه به این توضیحات، مدیر بازاریابی باید استراتژیهای قیمتگذاری را به خوبی بشناسد و بر آنها مسلط باشد.
12. مدیریت فعالیتهای تبلیغاتی و پروموشن
حتماً به خاطر دارید که یکی از چهار P های معروف در میکس مارکتینگ، Promotion است که باید در کنار Price و Place و Product همهٔ فعالیتهای از جنس پروموشن را هم باید در قلمرو دپارتمان بازاریابی دانست و مسئولیت آنها را بر عهدهٔ مدیر بازاریابی قرار داد یا لااقل مدیر بازاریابی را در سیاستگذاری، اجرا و ارزیابیشان دخیل و شریک کرد.
موارد زیر چند نمونه از این فعالیتها هستند:
- هر شکلی از تبلیغات و به تبع آن اجرای کمپینهای تبلیغاتی
- تغییرات مقطعی قیمتها و اعمال تخفیف روی محصولات
- تصمیمگیری دربارهٔ استراتژی باندینگ
- حضور نمایشگاهی
13. تعریف و تعیین کانالها و بسترهای دسترسی
مستقل از اینکه چه محصولی عرضه کنید، این محصول باید به شکلی توزیع شده یا بستری برای دسترسی به آن فراهم شود:
- آیا محصولتان به شکلی است که باید آن را به فروشگاهها و مغازههای مختلف برسانید و به صورت فیزیکی توزیع کنید؟
- آیا خودتان هم فروشگاه یا فروشگاههایی فیزیکی برای عرضهٔ محصول دارید؟
- آیا محصول خود را به شکل آنلاین هم میفروشید؟
- آیا فروش تلفنی هم دارید؟
- آیا اکانت شما در شبکههای اجتماعی مسئول فروش هم هست و یا صرفاً مشتریان را با محصولات آشنا کرده و در نهایت به سایت یا فروشگاهها هدایت میکند؟
بخش قابلتوجهی از این سوالات را باید مدیر بازاریابی پاسخ دهد. ضمناً به خاطر داشته باشید که پاسخ این سوالها در طول زمان تغییر میکند. بنابراین واحد بازاریابی باید با سنجش بازار و رصد رقبا تصمیم بگیرد که در هر مقطع زمانی چه سیاستهایی باید برای کانالهای توزیع و بسترهای دسترسی در نظر گرفته شود.
البته میدانیم که در بسیاری از کسب و کارها در نهایت کار اجرایی مربوط به توزیع و دسترسی بر عهدهٔ واحدهایی مانند فروش و لجستیک است. اما باز هم واحد مارکتینگ در حوزهٔ سیاستگذاری توزیع و فروش نقش مهمی ایفا میکند و مدیر بازاریابی وظیفه دارد شناخت خوبی از ابزارهای توزیع و بسترهای دسترسی داشته باشد.
14. مدیریت ارتباط با مشتریان
همهٔ کارهایی که از جنس مدیریت ارتباط با مشتریان است، زیرمجموعهٔ واحد بازاریابی است و عملاً مدیر بازاریابی موظف است از اجرای درست و اثربخش آن فعالیتها مطمئن شود.
تشکیل یک پایگاه داده از مشتریان، سنجش دائمی رضایت مشتریان و تلاش برای افزایش وفاداری مشتریان و کاهش نرخ ریزش از جمله کارهایی است که باید در این حوزه به آنها توجه شود.
15. بررسی و ارزیابی نقشه سفر مشتریان
از آنجا که موضوع نقشه سفر مشتری بعد از رواج مباحث دیجیتال مارکتینگ به ادبیات عمومی راه پیدا کرد، برخی به اشتباه فکر میکنند نقشه سفر مشتری یکی از خُردهابزارهای بازاریابی دیجیتال است. در حالی که گسترش ابزارهای دیجیتال صرفاً توانست ارزیابی نقشه سفر مشتری را آسانتر و دقیقتر کند.
هر کسب و کاری در هر فضایی میتواند نقشه سفر مشتریان خود را داشته باشد و بداند که مشتریان از چه کانالهایی به محصولاتش میرسند و چگونه از یک فرد ناآشنا به مخاطب آگاه، خریدار، مشتری وفادار و یا مشتری ناراضی تبدیل میشوند. کسب و کار باید ظرفیت هر یک از کانالها و قدرت آنها در جذب مشتری را بداند و تغییرات مسیر سفر مشتری را در طول زمان بررسی کند.
اگر بخواهیم این مسئولیت را بر عهدهٔ یک فرد یا دپارتمان بگذاریم، یکی از بهترین گزینهها دپارتمان بازاریابی است و طبیعتاً مسئولیت نهایی کار هم بر عهدهٔ مدیر بازاریابی خواهد بود.
16. مدیریت اتفاقهای بد و ناخواسته
فرض کنید محصول یک شرکت غذایی، تعدادی از مشتریان را مسموم کرده است. و یا یک شرکت خدماتی آنلاین به خاطر مشکل در دیتاسنتر برای چند ساعت از دسترس خارج شده است.
چه کسی مسئول گفتگو با مشتریان ناراضی و تأمین رضایت آنهاست؟ اگر شرکت بزرگ است و مخاطبان زیادی دارد، چه کسی باید با رسانهها صحبت کند؟ کدام دپارتمان باید دربارهٔ پیامی که روی سایت شرکت و در اکانتهای شبکههای اجتماعی منتشر میشود تصمیم بگیرد؟
در شرکتهای بزرگ این کار معمولاً بر عهدهٔ واحد روابط عمومی است. در چنین مواردی میتوان از مدیر بازاریابی خواست تا با واحد روابط عمومی همکاری کند و خوب طبیعتا انتظاری بیشتر از همکاری از مدیر بازاریابی وجود ندارد.
اما در شرکتها و کسبوکارهای کوچکتر چنین وظایفی به کلی بر عهدهٔ مدیر بازاریابی است. چون ایجاد و نگهداری واحد روابط عمومی برای مجموعههای کوچک امکانپذیر و اقتصادی نیست. بنابراین منطقی است در شرح وظایف مدیر بازاریابی به این نکته هم اشاره شود و او خود را برای چنین موقعیتهایی آماده کند.
17. مدیریت مالی و اقتصادی حوزه بازاریابی
مدیر بازاریابی موظف است جنبههای مالی و تبعات اقتصادی فعالیتهای بازاریابی را تا حد امکان برآورد کرده و ثبت کند. به چند نمونهٔ زیر توجه کنید:
- برآورد و تدوین بودجه فصلی و سالانهٔ واحد بازاریابی
- برآورد هزینهٔ اجرای یک کمپین تبلیغاتی
- گردآوری تعرفهٔ رسانههای مختلف و بهروزرسانی دائمی جدول تعرفهها
- ثبت کامل هزینههای واحد و ارائهٔ گزارش هزینهها به مدیران ارشد یا مدیرعامل در مقاطع زمانی مشخص
- محاسبه یا تخمین ROI (نرخ بازگشت سرمایهگذاری) حاصل از فعالیتهای مختلف واحد بازاریابی در تبلیغ، کمپین، برنامههای وفادارسازی، باشگاه مشتریان و ….
این بخش از جمله مواردی است که از همان ابتدا باید بین شرکت و مدیر بازاریابی شفاف شود. چون در طول زمان اختلافنظرهای بسیاری بر سر آن به وجود میآید. گاهی مدیران بازاریابی اعلام میکنند که محاسبات مالی و ارائهٔ گزارشهای اقتصادی در تخصص واحد حسابداری است و گاهی هم ممکن است بگویند تحلیل دستاوردهای اقتصادی برخی فعالیتها مانند برندسازی اساساً غیرممکن است.
دربارهٔ همهٔ این موارد باید از ابتدا صحبت شود و دو طرف مدیر و شرکت بدانند که میتوانند چه انتظاری از یکدیگر داشته باشند و چه محدودیتهایی را ناگزیر باید بپذیرند.
18. مدیریت منابع انسانی
در شرکتهای کوچک، معمولاً جذب، آموزش، ارزیابی، محاسبهٔ حقوق و مزایا و حتی لغو قرارداد و اخراج اعضای تیم بازاریابی هم بر عهدهٔ مدیر بازاریابی است. اما این نکتهای است که ممکن است مدیر بازاریابی از ابتدا اطلاع نداشته یا راضی به انجام آن نباشد.
بنابراین اگر یک شرکت، چنین مواردی را جزو وظایف مدیر بازاریابی میداند، بهتر است آن را در شرح وظایف بیاورد و به مدیر بازاریابی اطلاع دهد.
از سوی دیگر کسی که میخواهد در آینده نقش مدیر بازاریابی را ایفا کند، بهتر است در طول زمان برای آشنایی بیشتر با مدیریت منابع انسانی وقت بگذارد. چون قوت یا ضعف در این حوزه به سادگی میتواند موفقیت و شکست یک مدیر بازاریابی را رقم بزند.
حتی در شرکتهای بزرگ هم که واحد منابع انسانی مستقل وجود دارد، معمولاً مدیر بازاریابی طرف مشورت قرار میگیرد و در فرایندها دخیل میشود. بنابراین میتوان گفت مدیران بازاریابی در همهٔ سازمانها و کسب و کارها مستقل از ابعاد و اندازهٔ آن مجموعه باید برای آشنایی بیشتر و بهتر با مدیریت منابع انسانی وقت بگذارند و دانش و مهارت خود را در این حوزه تقویت کنند.
در انتها خوشحال می شوم که اگر به عنوان مدیر بازاریابی فعالیت کردهاید و یا در مجموعهٔ خود با مدیران بازاریابی در ارتباط بوده اید، نکتهها، وظایف و تجربیاتتان را با ما به اشتراک بگذارید و بگویید که آیا این تجربه را داشتهاید که شفاف نکردن برخی از این وظایف به اختلافنظر و شکلگیری تعارض منجر شده باشد ؟