احتمالاً بسیاری از این نکات برای شما واضح است. با این حال،‌ قصد دارم پنج نکته مهم در طراحی مدل کسب و کار را در این مطلب به شما ارائه دهم.

در ابتدا باید به این موضوع بپردازیم که مدل‌های کسب و کار، ثابت و ایستا نیستند. بلکه مانند یک موجود زنده، به تدریج رشد کرده و مسیر تکامل را طی می‌کنند و ارتباط مدل‌های کسب و کار، با مقیاس و حجم کسب و کارها، آنقدر که در نگاه نخست به نظر می‌رسد تنگاتنگ و مستقیم نیست.

مدل‌های کسب و کار، الزاماً به یک صنعت خاص محدود نیستند و می‌توان از مدل کسب و کار یک صنعت، برای صنعتی دیگر الهام گرفت ولی داشتن یک مدل قوی برای کسب و کار، نمی‌تواند موفقیت شما را تضمین کند. اما می‌تواند احتمال‌ شکست‌تان را کاهش دهد و باید این موضوع را در نظر داشته باشید که نوآوری در مدل‌های کسب و کار، آنقدر که در نگاه اول به نظر می‌رسد، سخت و پیچیده نیست.

طراحی مدل کسب و کار

حالا اجازه بدهید این موارد را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم:

نکته اول: ساختار در مدل‌ کسب و کار

مدل‌های کسب و کار، ثابت نیستند بلکه مانند موجود زنده، به تدریج رشد می‌کنند و کامل‌تر می‌شود.

این تصور اشتباهی است که در نخستین روزهای تاسیس یک کسب و کار، یک مدل قطعی برای فعالیت را تعریف کنیم و انتظار داشته باشیم که این مدل، ماه‌ها و سالها، بدون تغییر و به صورت موفق و اثربخش مورد استفاده قرار گیرد.

مدل‌های کسب و کار، به تدریج و در طول زمان اصلاح می‌شوند و بخش‌هایی از آنها حذف می‌شوند و بخش‌های جدیدی به آنها اضافه می‌شوند. حتی شاید ساختار آنها به کلی درهم‌ بریزد.

مستقل از اینکه چقدر در طراحی مدل کسب و کار، دانش و تجربه داشته باشید، باید همیشه برای اصلاح مدل کسب و کار بر اساس شرایط واقعی بازار آماده باشید.

بسیاری از کسب و کارها و برندهایی که زمانی پیشتاز بودند و امروز سهم چندانی از بازار ندارند، صرفا به علت ضعف در طراحی محصولات و خدمات جدید شکست نخورده اند. بلکه موارد زیادی وجود دارد که کسب و کارهای بزرگ، به علت اصرار بر یک مدل کسب و کار مشخص و تطبیق ندادن آن با شرایط جدید بازار، شکست خورده اند.

نکته دوم: ارتباط در مدل‌ کسب و کار

ارتباط مدل‌های کسب و کار، با مقیاس و حجم کسب و کارها، آنقدر که در نگاه نخست به نظر می‌رسد تنگاتنگ و مستقیم نیست. ولی اگر بگوییم که به هر حال، مقیاس یک کسب و کار، روی همه‌ی جنبه‌های آن کسب و کار به نوعی تاثیر دارد اشتباه نکرده ایم.

نمی‌توانیم بگوییم که اداره‌ی یک بیمارستان ۲۰۰ تختخوابی، هیچ نوع تفاوتی با اداره‌ی یک بیمارستان ۲۰۰۰ تختخوابی ندارد.

همچنین نمی‌توانیم بگوییم که سوپرمارکتی که روزی یک میلیون تومان فروش دارد، کاملاً مشابه سوپرمارکتی است که روزی ده میلیون تومان فروش دارد.

به همین منوال، نمی‌توانیم بگوییم که اداره‌ی کتابخانه‌ای با پنج هزار کتاب، صد درصد مشابه اداره‌ی یک کتابخانه با یکصدهزار کتاب است.

با وجودی که مقیاس و حجم کسب و کار، بر بسیاری از جنبه های کسب و کار تاثیر می گذارد، همچنان بسیاری از مدل های کسب و کار را، می توان مستقل از مقیاس کسب و کار مورد استفاده قرار داد. حتی در زمانی که مدل یک کسب و کار بزرگ، برای کسب و کار کوچک به صورت کامل قابل استفاده نیست، همچنان نکات زیادی برای الهام گرفتن و تقلید کردن وجود دارد.

یک آژانس مسافرتی کوچک با پنج نفر پرسنل، همچنان می‌تواند برای طراحی مدل کسب و کار خود، برخی از ویژگی‌های مدل کسب و کار یک آژانس مسافرتی بزرگ را اقتباس کند.

عکس این مسئله هم مصداق دارد. یک تولیدکننده‌ی بزرگ لوازم خانگی، می‌تواند از مدل کسب و کار یک کارگاه کوچک تعمیرات لوازم خانگی هم، برای طراحی و توسعه‌ی خدمات خود الهام بگیرد.

همین ویژگی است که باعث می‌شود بحث مدل کسب و کار برای مدیران از جمله آنها مدیران بازاریابی و کارآفرینان، جذاب باشد.

نکته سوم: صنعت در مدل‌ کسب و کار

مدل‌های کسب و کار، الزاماً به یک صنعت خاص محدود نیستند و می‌توان از مدل کسب و کار یک صنعت، برای صنعتی دیگر الهام گرفت.

یکی از نگرانی‌هایی که گاهی در حوزه‌ی مدل کسب و کار، مطرح می‌شود این است که بخش قابل توجهی از آنچه که امروز به عنوان مدل کسب و کار آموزش داده می‌شود، به نوعی از صنعت IT و سایر حوزه‌های مرتبط با فن‌آوری اقتباس شده‌ است.

شرکت‌هایی مانند Google و Amazon و Ebay و Apple و Microsoft، از جمله مثال‌های ثابت درس‌ مدل کسب و کار در دانشگاه‌ها و مدارس مدیریتی جهان هستند.

یکی از واقعیت های دنیای صنعت و کسب و کار این است که در هر مقطع زمانی، یکی از بخش های اقتصاد، پیش تاز است. گاهی کارخانجات فولادی پیش تاز بوده اند و گاهی هم صنایع نظامی. امروز هم حوزه ی فن آوری اطلاعات و اینترنت، موتور محرک صنعت و اقتصاد جهان شده است.

در هر مقطع، بخش قابل توجهی از ایده ها و ابتکارات، در صنعت پیش تاز انجام می شود و سایر صنایع، از آن ایده ها الهام می گیرند و آن ابتکارات را با شرایط و نیاز خود تطبیق می دهند.

نکته چهارم: قدرت در مدل کسب و کار

داشتن یک مدل قوی برای کسب و کار، نمی‌تواند موفقیت را شما تضمین کند. اما می‌تواند احتمال‌ شکست‌تان را کاهش دهد.

بسیار اشتباه است اگر فکر کنیم که می‌توانیم با یادگیری مفهوم مدل کسب و کار و حتی درک عمیق آن، یک کسب و کار موفق بنا کنیم. یا اینکه یک کسب و کار شکست خورده را اصلاح کنیم و نجات دهیم.

مدلهای کسب و کار، نقشه ی راه موفقیت نیستند بلکه بیش از آنکه در مورد موفقیت و مسیر آن صحبت کنند، به ما کمک می کنند تا خطاها و تهدیدهای پیش رو را بهتر بشناسیم و برای مدیریت آنها چاره اندیشی کنیم.

اینکه یک کسب و کار، مدل کاملاً شفاف و مشخصی دارد به معنای این نیست که قطعاً موفق خواهد شد. اگر چه نداشتن مدل شفاف و مشخص، می‌تواند نشانه‌ای برای شکست یا بروز مشکلات جدی در آینده باشد.

نوآوری در مدل کسب و کار

نکته پنجم: نوآوری در مدل‌ کسب و کار

نوآوری در مدل‌های کسب و کار، آنقدر که در نگاه اول به نظر می‌رسد، سخت و پیچیده نیست.

بحثی نیست که بسیاری از ما، چندان به نوآوری اهمیت نمی‌دهیم. اهمیت نوآوری هم نیاز به تاکید و تصریح ندارد. اما لازم است هر وقت در مورد رابطه‌ی نوآوری و مدل کسب و کار بحث می‌شود، به دو موضوع توجه داشته باشیم:

  • نوآوری فقط به استفاده از تکنولوژی و اینترنت و فن‌‌آوری دیجیتال محدود نیست. بلکه در بسیاری از حوزه‌های دیگر هم معنا و مصداق پیدا می‌کند.
  • مدل‌های کلیدی کسب و کار، نامتناهی نیستند. بلکه تعداد نسبتاً محدودی هستند که به شکل‌های مختلف با یکدیگر ترکیب می‌شوند.

90 درصد آنچه به عنوان مدل های کسب و کار نوآورانه می‌شناسیم، ترکیبی از مدل های کسب و کار متعارفی است که قبلا هم مورد استفاده قرار می گرفتند.

turned_inدسته بندی : مدیریت کسب و کار
moreبرچسب : ، ، ،

مطالب مرتبط

استراتژی محصول چیست؟
ایجاد ارزش در کسب و کار و تفاوت آن با فرصت طلبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست