از عمر بلاگ و وبلاگ نویسی حدود سه دهه میگذرد. دههٔ نود میلادی، سالهای اوج راه اندازی وبلاگها بود و در ایران هم دههٔ هشتاد، دورانی بود که بسیاری از دانشجویان و علاقهمندان به اینترنت و فناوری اطلاعات به وبلاگ نویسی رو آوردند و با راهافتادن سرویسهایی مثل پرشین بلاگ و بلاگفا شکل گرفت و وبلاگهای ایرانی از اقبال فراوانی بهرهمند شدند.
در این ادامه، تاریخچه وبلاگ نویسی را مرور میکنیم و سپس به تعریف بلاگ و تفاوت بلاگ و وبسایت میپردازیم.
تعریف وبلاگ
تا زمانی که کمی از تاریخچه وبلاگ نویسی نگوییم، تعریف وبلاگ برایمان شفاف نخواهد شد. اما فعلاً در ادامه به تعریف وبلاگ اشاره میکنیم.
وبلاگ شکل غیررسمیتری از یک وبسایت است که به صورت قطعهقطعه و معمولاً در فواصل زمانی نسبتاً کوتاه بهروزرسانی میشود که به هر قطعه، یک پُست میگویند.
با این توضیحات اگر سایت را به یک فیلم تشبیه کنیم، وبلاگ را میتوان به سریالی تشبیه کرد که هنوز تمام نشده و بینندگان همچنان آن را دنبال میکنند و منتظر هستند تا ادامهٔ آن را ببینند.
وبلاگها بعد از وبسایتها به وجود آمدهاند و میتوانند به یک فرد، گروه، سازمان، برند یا محصول مشخص تعلق داشته باشند. به همین علت، اصطلاحات وبلاگ شخصی، وبلاگ فروشگاهی، وبلاگ شرکتی و مانند اینها را زیاد میخوانیم و میشنویم.
افراد بسیاری واژههای وبلاگ و وبسایت را تقریباً معادل یکدیگر میدانند و به جای هم به کار میبرند.
واقعیت هم این است که مرز بین بلاگ و وبسایت آنقدر شفاف نیست که دقیقاً بتوانید بگویید از این نقطهٔ مشخص سایت به پایان میرسد و وبلاگ آغاز میشود. به ویژه این که در سالهای اخیر مفاهیمی مثل وبلاگ فروشگاهی و وبلاگ سازمانی هم به وجود آمدهاند.
با این حال، کسانی که در زمینهٔ تولید محتوا، استراتژی محتوا و بازاریابی محتوا و به طور کلی دیجیتال مارکتینگ فعالیت میکنند، بهتر است حداقل برای خودشان به شکل شفافتری مشخص کنند که چه چیزی را وبلاگ میدانند و کاربرد وبلاگ نویسی دقیقاً چیست.
تفاوت وبلاگ با وبسایت
مهمترین تفاوتهای وبلاگ با وبسایت را می توان در سه بخش مورد بررسی قرار داد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
زمان به روز رسانی
ممکن است سایتهای بسیاری را در فضای وب ببینید که هفتهها و ماهها و حتی سالها بهروزرسانی نشدهاند و صرفاً تاریخ کپیرایت پایین آنها تغییر کرده است.
تا زمانی که دادههای موجود در آن سایتها هنوز درست باشند و با تایپ آدرس سایت، صفحههای آن نمایش داده شوند، سایت فعال محسوب میشود ولی در مقابل انتظار میرود وبلاگها دائماً بهروز شوند.
اما اگر به یک بلاگ سر بزنید، معمولاً به تاریخ انتشار آخرین مطلب نگاه میکنید. اگر مدت زیادی از انتشار آخرین مطلب گذشته باشد، آن وبلاگ را غیرفعال در نظر میگیرید.
نوع لحن و فضای محتوا
چه وبلاگهای شخصی و چه وبلاگهای تخصصی و حتی وبلاگهای سازمانی و فروشگاهی، معمولاً با لحن صمیمی و دوستانه نوشته میشوند. ممکن است در بخش وبلاگ یک شرکت بخوانید: هفتهٔ پیش، هفتهٔ سخت و خستهکنندهٔ تیم فنی بود. کافی بود به واحد فنی سر بزنید تا ببینید هر گوشه، یکی از کارشناسان ما از خستگی روی زمین دراز کشیده و به خواب رفتهاند. چنین جملههایی را معمولاً در صفحات رسمی و بخش اصلی سایت همان شرکت نمیبینید.
تاریخ مصرف
مطالب وبلاگها میتوانند تاریخ مصرف داشته باشند و قرار نیست یک محتوای همیشه سبز باشند.
ممکن است امروز در وبلاگ شخصی خود مطلبی منتشر کنید و از همین الان بدانید که چند ماه بعد، این مطلب دیگر ارزش و حتی معنا نخواهد داشت. وجود مطلب کهنه در بخشهای رسمی یک وبسایت، ایراد تلقی میشود. اما این مطالب میتوانند در بخش وبلاگ بمانند.
اتفاقاً وجود مطالب کهنه و قدیمی به نوعی اعتبار یک وبلاگ محسوب میشود و میتواند نشاندهندهٔ قدمت و اصالت یک وبلاگ باشد. به همین علت، بلاگرها معمولاً نوشتههای قدیمی خود را در قالب آرشیو زمانی در دسترس خوانندگان و مخاطبان خود قرار میدهند.
تاریخچه وبلاگ
اگر بخواهید مفهوم وبلاگ را عمیقتر درک کنید، لازم است با تاریخچه بلاگ نویسی آشنا شوید و دقیقتر بدانید که مسیر وبلاگ نویسی از ابتدا تا امروز چگونه طی شده است. بنابراین پیشنهاد میکنم این بخش را با دقت بخوانید.
اولین وبلاگ
تقریباً همهٔ صاحبنظران تاریخ وب و کسانی که تاریخچهٔ وبلاگنویسی را روایت کردهاند، دربارهٔ این که چه کسی را باید نخستین وبلاگ نویس جهان در نظر گرفت تفاهم دارند.
جوانی به نام جاستین هال در سال ۱۹۹۴ در وبسایت خود پستهایی منتشر کرده و به مخاطبانش لینکهای خواندنی در وب را پیشنهاد میکرد. او هنوز سایت خود را حفظ کرده و اگر تمایل داشته باشید با سر زدن به سایت links.net میتوانید اولین پستهای وبلاگی جهان را ببینید.
آن زمان، ساخت وبلاگ مانند امروز ساده نبود و پلتفرمهای متعدد برای ایجاد بلاگ و انتشار آنلاین مطالب وجود نداشتند. بنابراین جاستین هال برای هر پست وبلاگش باید یک صفحهٔ جدید میساخت و درست مثل طراح وب، از کدهای HTML استفاده میکرد.
حدود دو سال بعد، یعنی سال ۱۹۹۶، هال سبک نوشتنش را تغییر داد و چیزهایی را در قالب روزنوشت و گزارش های روزانه منتشر کرد؛ نزدیک به همان تصوری که امروزه ما از نوشته های وبلاگی داریم.
تولد وبلاگ
زمانی که جاستین هال فهرست لینکهای پیشنهادی و روزنوشتههای خود را منتشر میکرد، نمیدانست که در حال وبلاگنویسی است. در واقع، آن موقع هنوز کلمهٔ وبلاگ ساخته نشده بود.
همان سالها یورن بارگر هم روزنوشتههایش را در سایتی با عنوان Robot Wisdom منتشر میکرد. او در سال ۱۹۹۷ در بخشی از عنوان وبسایت خود از کلمهٔ وبلاگ استفاده کرد.
log به معنی ثبت کردن و نوشتن اتفاقات و جزئیات است و Weblog به ثبت جزئیات در فضای وب اشاره داشت.
بارگر هم تقریباً شبیه هال کار میکرد. پستهای وبلاگی او معمولاً معرفی لینک بودند؛ لینک وبسایتهای جالبی که به چشمش میخورد. گاهی هم در حد چند کلمه در کنار لینکها، توضیح مینوشت.
تبدیل وبلاگ به بلاگ
با وجودی که افراد بسیاری وبلاگ نویسی به سبک هال و بارگر را آغاز کرده بودند، هنوز وبلاگنویسی با آنچه امروز میشناسیم، فاصله داشت. کسی انتظار نداشته که نوشتههای وبلاگی طولانیتر شوند و سر و ته داشته باشند.
یکی از افرادی که بر تغییر سبک وبلاگنویسی تأثیر گذاشت، پیتر مرهولتس بود. او متنهای طولانیتری مینوشت و گزارشنویسی آنلاین را آغاز کرد.
او در سال ۱۹۹۹ در ستون کناری وبلاگش نوشت که من ترجیح میدهم Weblog را به شکل WeeBlog تلفظ کنم؛ یا حتی به شکل مختصرتر و Blog از آن استفاده کنم.
آوای عبارت Weeblog شبیه این است که Blog را در نقش فعل در نظر گرفته باشیم .مثل We go یا We write.
با این پیشنهاد مرهولتس، دو اتفاق افتاد. یکی این که کلمهٔ بلاگ جایگزین وبلاگ شد. و دیگر این که خود بلاگ معنای فعلی هم پیدا کرد Blogger شبیه Writer و Reader و ….
کلمهٔ بلاگ در دیکشنری
از زمانی که مرهولتس واژهٔ بلاگ را ساخت، سه تا پنج سال زمان لازم بود تا دیکشنریهای مطرح زبان انگلیسی حاضر شوند Blog را به عنوان یک واژهٔ جدید در زبان انگلیسی بپذیرند.
خاطرهٔ مرهولتس در این باره جالب است. از موسسهٔ دیکشنری آکسفورد با او مکاتبه میکنند و میگویند که میخواهند این کلمه را به دیکشنری اضافه کنند. اما طبق قاعدهٔ آکسفورد، باید به یک نسخهٔ مکتوب اشاره کنند که این واژه برای نخستین بار در آن به کار رفته است.
مرهولتس توضیح میدهد که این کلمه در فضای دیجیتال ساخته شده و چنین نسخهای وجود ندارد.
همان سال ۲۰۰۲، سرویسی به نام تکنوراتی راهاندازی شد که موتور جستجو تخصصی وبلاگها بود. این موتور، پاسخ سوالات کاربران را میان وبلاگهای مختلف جستجو میکرد و به آنها ارائه میداد.
تکنوراتی از این جهت مشهور شد که گزارشهای سالانهای با عنوان وضعیت بلاگستان منتشر میکرد. این سایت، در اواخر سال ۲۰۰۲ تعداد وبلاگهای موجود در اینترنت را حدود ۱۰۰ هزار عدد اعلام کرد و چند ماه بعد، در میانهٔ سال ۲۰۰۳ برآورد کرد که تعداد وبلاگها به حدود ۳ میلیون عدد رسیده است.
دیکشنریها نمیتوانستند بیش از این مقاومت کنند. دیکشنری وبستر سال ۲۰۰۴ اعلام کرد که blog کلمهٔ سال است و کاربران، معنای آن را بیش از هر واژهٔ دیگری در سایت وبستر جستجو کردهاند.
رواج وبلاگ نویسی
تا زمانی که وبلاگ نویسی یا هر کار دیگری نیازمند دانش تخصصی باشد، نمیتوانید انتظار داشته باشید که فراگیر شود و تمام جامعه را در بر بگیرد.
وبلاگنویسان اولیه لازم بود تا حد خوبی با اینترنت، برنامهنویسی، طراحی وب سایت و قالب بلاگ آشنا باشند. و همین موضوع، مانع مهمی بر سر راه گسترش وبلاگ نویسی بود.
در سال ۱۹۹۸، یعنی چهار سال بعد از آغاز وبلاگ نویسی جاستین هال، به تدریج ابزارهای ساده و رایگانی برای انتشار و بهروزرسانی وبلاگ به وجود آمدند.
همچنین در همان سال، پلتفرم Open Diary هم آغاز به کار کرد. این پلتفرم، فضای متمرکزی برای وبلاگ نویسی بود. یعنی هر کس میتوانست در آن اکانت تعریف کند و وبلاگ شخصیاش را بنویسد. نمونه صفحهٔ اول Open Diary را در زیر میبینید.
سال ۱۹۹۹ سرویس blogger.com آغاز به کار کرد. این سرویس به کاربران خود اجازه میداد به رایگان یک وبلاگ بسازند و آن وبلاگ را به عنوان زیردامنهای از دامین blogspot.com منتشر میکرد. بعدها شرکت گوگل سرویس بلاگر را خرید و هنوز هم در اختیار خود دارد. بنابراین کسانی که از سرویس blogger یا همان دامین blogspot استفاده میکنند میتوانند مدعی باشند که گوگل را به عنوان تأمینکنندهٔ خدمات وبلاگ خود انتخاب کردهاند.
در سال ۲۰۰۵ هم وردپرس شروع به کار کرد. امروزه ما در وردپرس را به عنوان یک سیستم مدیریت محتوا میشناسیم و آن را روی سرویسهای میزبانی خودمان نصب میکنیم. اما wordpress.com در زمینهٔ دیگری هم فعال است. این سرویس فضای میزبانی در اختیار کاربران خود قرار میدهد و کاربران میتوانند وبلاگ شخصی خودشان را روی دامنهٔ وردپرس به شکل یک سابدامین راه اندازی کنند.
در ایران هم ۲۳ خرداد ماه سال ۱۳۸۱ هجری شمسی سرویس پرشین بلاگ کار خود را آغاز کرد. دو سال بعد، در ۱۶ آذر ۱۳۸۳ هجری شمسی بلاگفا هم خدمات خود را به وبلاگنویسان ارائه کرد. در آن دوران، حتی بسیاری از کسانی که میخواستند یک سایت شخصی ساده داشته باشند، اما نمیخواستند هزینه راه اندازی سایت را پرداخت کنند از این پلتفرمها استفاده میکردند و برای مردم هم چندان عجیب نبود که آدرس وبلاگ را به جای آدرس سایت شخصی ببینند.
در سالهای بعد هم مدام سرویسدهندگان دیگری در ایران و جهان راهاندازی شدند و به تدریج، نسل جدیدتری از پلتفرمهای وبلاگنویسی شکل گرفت که بُعد اجتماعی پررنگتر داشتند. در میان نمونههای جهانی میتوان Medium را یکی از موفقترینها دانست و در کشور خودمان هم، ویرگول توانسته در این زمینه بسیار موفق عمل کند.
ویژگیهای وبلاگ
ویژگی اصلی وبلاگ این است که هیچوقت به نسخهٔ نهایی نمیرسد. بر خلاف وبسایتها که به یک نسخهٔ نهایی میرسند و صرفاً برخی از صفحات آنها به صورت موردی تغییر میکند. مخاطبان وبلاگها بارها به وبلاگ سر میزنند تا ببینند چه نوشتههای جدیدی منتشر شده و وبلاگ چگونه به روز شده است.
اما جدا از این مورد، وبلاگها ویژگیهای دیگری هم دارند که اگر در فضای وبلاگها چرخیده باشید، آن را دیدهاید و تجربه کردهاید. در ادامه به سه مورد از این ویژگیها اشاره میکنم.
غیررسمی و آمیخته با حاشیه
وبلاگها معمولاً فضایی غیررسمی دارند. اگر در یک سایت رسمی مطلبی دربارهٔ معرفی یک کافه ببینید، احتمالاً آن مطلب لحن جدی دارد و نویسنده در آن چندان به حاشیه نمیرود. اگر هم حاشیهای باشد، تا حدی تصنعی است. مثلاً ممکن است نویسنده برای این که فضای نوشتهاش خشک نباشد، در حد چند جمله بگوید که ما در کافه این یا آن نوشیدنی را سفارش دادیم و امتحان کردیم.
اما وقتی کسی در وبلاگ خود میخواهد کافهای را معرفی کند، ممکن است به انواع حاشیههای نامربوط بپردازد. از این که در میز بغلی در کافه چه کسانی نشسته بودند تا این که الان دندانش درد میکند یا این که حالا که لباسها را داخل ماشین لباسشویی ریختهام و وقت اضافه دارم، میخواهم برایتان از کافهای که صبح رفتم بگویم.
این شخصی شدن متنها و حاشیه داشتنها، تقریباً در تمام سه دههٔ اخیر، بخش جداییناپذیر اغلب وبلاگها بودهاند.
تعامل با مخاطبان
تقریباً تمام وبلاگنویسان با مخاطبان خود تعامل دارند. تصور وبلاگی که در هیچ شرایطی به مخاطبان خود اجازهٔ کامنتگذاری نمیدهد، ساده نیست. بطوریکه هر وبلاگ نویسی ممکن است در بعضی از پستها، به مخاطبان خود اجازهٔ کامنتگذاری ندهد. اما وبلاگی که اساساً مجوز ثبت کامنت ندهد، چندان رایج نیست.
بخش مهمی از تجربهٔ خواندن وبلاگ، کامنتگذاری و دیدن کامنتهای دیگران است. همهٔ کسانی که وبلاگ میخوانند، ناخودآگاه مسیر مشخصی را طی میکنند و متن را میخوانند، کامنتها را میخوانند و اگر نکتهای مرتبط با متن یا پاسخ و توضیحی مربوط به کامنتها به ذهنشان برسد، آن را ثبت میکنند.
همین ویژگی باعث شده که در مرور تاریخچهٔ وب، هر وقت میخواهند از شکلگیری نسل دوم وب حرف بزنند، بلافاصله به نقش وبلاگها اشاره میکنند.
معمولاً تعامل وبلاگنویس با مخاطبانش طولانیمدت است. درست است که هر لحظه ممکن است کسی با جستجو در گوگل یا با دیدن لینک در جایی دیگر به وبلاگ برسد و هیچ شناختی از فضا نداشته باشد، اما معمولاً لحن نویسندهٔ وبلاگ و اشارهاش به نوشتههای قبلی به گونهای است که حس میکنید رابطهای طولانی وجود داشته است.
به زبان دیگر میتوان گفت که مخاطبانی که به تازگی با یک وبلاگ آشنا میشوند، معمولاً حس میکنند وارد جمعی شدهاند که در حال گفتگو با یکدیگر هستند.
بطوریکه اغلب اوقات، شروع خواندن یک وبلاگ شبیه پریدن وسط یک گفتگو است.
تعامل با سایر وبلاگها
در فضاهای وبلاگی به ندرت با یک وبلاگ شخصی منفرد و جداافتاده روبهرو میشوید. وبلاگنویسها وبلاگ یکدیگر را میخوانند. گاهی کاملاً ساده و شفاف در کنار وبلاگ خود به وبلاگ دوستانشان اشاره میکنند و گاهی از داخل محتوای پستها و کامنتها متوجه میشوید که با کدام وبلاگها رابطهٔ نزدیک دارند.
این تعاملها آنقدر جدی بوده و هست که زمانی اصطلاح تبادل لینک بین بلاگرها رواج داشت. آنها با هم قرار میگذاشتند که هر یک، لینک وبلاگ دیگری را در کنار وبلاگ خود قرار دهد.
این روزها با وجودی که چنین توافقهایی به اندازهٔ گذشته رایج نیست، اصل تعامل همچنان پابرجاست و معمولاً رعایت میشود.
از وبلاگ تا شبکه اجتماعی
برای فراگیر شدن یک رفتار، باید ابزارهای مورد نیاز آن سادهتر شده و بستر انجام آن رفتار، در دسترس همگان قرار گیرد. این مسیری بود که از وبسایت تا وبلاگ طی شد.
طراحی وبسایت، کاری تخصصی هست که افراد کمی از عهدهٔ آن برمیآیند. به همین علت، انتشار یادداشتهای روزانه در یک وبسایت، به عادتی فراگیر تبدیل نشد. اما وقتی سرویسهای وبلاگ نویسی رواج یافتند، وبلاگ نویسان هم بیشتر شدند.
همین امروز هم وبلاگ نویسان فراوانی را میتوانید بیابید که با اصول طراحی سایت چندان آشنا نیستند، اما نوشتههای خود را به سادگی در قالب وبلاگ منتشر میکنند.
با وجود رواج وبلاگ نویسی در دهههای گذشته، هنوز یک گام مانده بود تا بلاگر شدن به فعالیتی عمومی تبدیل شود. باز هم باید همه چیز سادهتر میشد. آنقدر ساده که حتی کسی که سادهترین ویژگیهای وب را نمیداند، بتواند بلاگر شود و شبکه های اجتماعی هم این فضا را فراهم کردند.
این روزها افراد بسیاری را میبینید که حتی نمیدانند IP چیست یا HTML یعنی چه و یا URL به چه معناست. اما خود را بلاگر میدانند و واقعاً هم کار بلاگری انجام میدهند و مخاطبان فراوانی هم دارند.
بر خلاف عامهٔ مردم که فکر میکنند ایده اصلی شبکههای اجتماعی مانند توییتر و اینستاگرام و فیسبوک و نسل قبلتر آنها مانند مایاسپیس و سیکسدگریز خاص و خلاقانه بوده است، باید گفت که شبکههای اجتماعی جدید، دقیقاً همان ایدهٔ پلتفرمهای وبلاگنویسی قدیمی را پیادهسازی کردهاند. چون در شبکههای اجتماعی تعامل با مخاطب و تعامل با سایر اکانتها مهم است و البته سادگی و خودمانی بودن هم کاملاً پذیرفته شده است ولی با این تفاوت که وبلاگنویسی را به شدت ساده کرده و از ملزومات نرمافزاری و سختافزاری آن دور کردهاند.
البته بخشی از این موفقیت را هم باید به فراگیر شدن موبایل نسبت داد. چون حتی امروز هم اگر حضور در شبکههای اجتماعی مستلزم استفاده از لپتاپ بود، بلاگری چه به عنوان کار تفننی و چه به عنوان یک حرفه هرگز نمیتوانست تا این حد رشد کند.
معرفی کتاب درباره وبلاگ
یکی از بهترین کتابهایی که در این زمینه تألیف شده و میتواند منبع مناسبی برای تحقیق درباره وبلاگ نویسی باشد، کتاب جیل رتبرگ است.
کتاب Diary: The Epic of Everyday Life
اما اگر در زمینهٔ فلسفه و علوم اجتماعی مطالعه میکنید، یا مباحث انسانشناسی برایتان جذاب است، پیشنهاد میکنیم کتاب بنآموس را بخوانید.
کتاب Interactivity, Collaboration, and Authoring in Social Media
اگر هم میخواهید تحقیق و پژوهشی دربارهٔ دگردیسی وبلاگها به شبکههای اجتماعی داشته باشید، کتاب کریستینا مادج میتواند به شما کمک کند.
ولی اگر به دنبال یادگیری وبلاگ نویسی هستید به مهارتهای بسیار متنوعی نیاز دارید؛ از مهارتهای فنی تا مهارتهای کلامی.
به همین علت، نمیتوانید آموزش وبلاگ نویسی را در چند کتاب و مطلب خلاصه کنید. پیشنهاد من این است مطالبی که غالباً زیر مجموعهٔ دیجیتال مارکتینگ هستند و میتوانند برای نوشتن وبلاگ شخصی و تقویت مهارت وبلاگ نویسی مفید باشند را مطالعه بکنید. برای نمونه یادگیری استراتژی محتوا و تولید محتوا و به طور خاص، تولید محتوای متنی را در اولویت قرار دهید.
در انتها خوشحال خواهیم شد که اگر تجربهای در وبلاگنویسی و یا تاثیرات آن در کسب و کار و زندگیتان دارید با ما به اشتراک بگذارید.